تب پزشکی...

650000 نفر تجربی، حدود 140000 ریاضی و حدود 210000 نفر انسانی، این آمار داوطلبان کنکور 97 است، بسیار عجیب است. این یعنی کل داوطلبان گروه های ریاضی، فنی و علوم انسانی چیزی حدود نصف آمار داوطلبان تجربی است و به عبارت دیگر دو سوم داوطلبان بزرگترین مسابقۀ علمی کشور در گروه تجربی تجمع کرده اند. این تراکم استعدادها پشت در دانشگاههای علوم پزشکی در حالی است که کلّ ظرفیت پذیرش سه گانه آرزوها (پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی) چند هزار نفری بیش نیست، بنابراین خیل عظیمی از این داوطلبان یا به جای پزشکی باید به پیراپزشکی راضی شوند یا اگر پول داشته باشند سر از فیلیپین و اوکراین در آورند یا ...

این وضعیت به شدت به توان علمی جامعه در رشته های دیگر آسیب می زند، توان مهندسی را کاهش می دهد، علوم انسانی را از آنچه که هست فقیر تر می کند و ...

و البته این تراکم دلایل مختلفی دارد که مهمترینش خیل بیکاران رشته های مختلف است، دیگری نگاه عمیق و مادّی جامعه است که در اتاق انتظار مطب پزشکان، درآمد روزانه و ماهانه و سالانه و میزان دارایی پزشک را با تقریب پنج درصد حساب میکند...

از این جماعت چند صد هزار نفری، بسیاری شان از خون می ترسند، بسیاری شان مثل من علائم هر بیماری را  می خوانند فکر می کنند که نوع پیشرفته آن بیماری را دارند... بسیاری شان بعدها ساز می زنند و شعر می گویند... کتاب های فلسفی می خوانند و برج می سازند

علی القاعده توزیع نامناسب داوطلبان ورود به دانشگاه ها که می تواند استعدادها را بر باد دهد، مساله خیلی مهمی تلقی می شود... اما تا زمانی که نفت و گاز هست آب و استعداد چه اهمیتی دارد؟؟؟