حکم

متن مرتبط با «یک بعد از ظهر ناخوانده» در سایت حکم نوشته شده است

بعد از تو

  • بعد از تو آن چه سمت ِ چپِ سینۀ من است دل نیست بلکه «موزۀ درد ِ معاصر » است «احسان پرسا », ...ادامه مطلب

  • از حامد ابراهیم پور در وصف این روزهای ما

  • به رقص مرگ میان تنت ادامه بده نفس بگیر و به جان کندنت ادامه بده..., ...ادامه مطلب

  • از خسرو گلسرخی...

  • ابریشم سیاه دو چشمت خانه‌ی من است.آن خانه‌ای که در آن خواب می‌روم و می‌میرم...- خسرو گلسرخی.... نوشته شده توسط مهدی امینی در دوشنبه بیست و نهم خرداد ۱۴۰۲ | بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روز ملی دامپزشکی - (تبریک معوق)

  • دامپزشکی را از گذشته های دور دوست داشتم. در دوران دانشگاه و خوابگاه هم، چند نفری از بهترین دوستانم دانشجوهای دامپزشکی بودند. بنظرم، این رشته  حداقل از دو جهت از پزشکی سخت تر است، اول از این بابت که زب, ...ادامه مطلب

  • یک ابرغرل! از مولانا

  • فعلاَدانشجوی دکتری حقوق خصوصی دانشگاه تربیت مدرس هستم. تا یکی دوسال پیش دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه تهران بودم و قبلش دانشجوی کارشناسی حقوق دانشگاه شهرکرد. وقبلترش دانش آموز .... من یک مهدی امینی هستم,ابرغرل,مولانا ...ادامه مطلب

  • یک سبد رباعی ناب...

  • پس از سال ها انتظار، اولین مجموعه شعر دوست فرهیخته مان، محمد ابراهیم شایان- از بهترین های شعر معاصر ایران- منتشر شد.  مجموعه رباعی های ابراهیم را با عنوان "من ابن سلام دیگری خواهم شد" نشر مایا منتشر کرده است... این هم آخرین رباعی این مجموعه: من قصه زجرآوری خواهم شد دیوانۀ از تو بهتری خواهم شد  تو وارد کاخ خسرویی خواهی شد من ابن سلام دیگری خواهم شد  ,سبد,رباعی,ناب ...ادامه مطلب

  • عصر درناهای کاغذی... برای هیروشیما و ناگازاکی...

  • این روزها مصادف است با هفتادمین سالگرد بمباران اتمی ژاپن...بنظرم یکی از سخت ترین کارهای دنیا این است که یک معلّم تاریخ باشی در یکی از مدارس آمریکا و بخواهی پایان جنگ جهانی را برای مشتی دانش آموز باهوش که بیشترشان مهاجر هستند توضیح دهی... «1945، اواخر جنگ جهانی دوم، در اروپا، آلمان نازی با ورود ارتش سرخ شوروی به برلین، بی قید وشرط تسلیم شد، هیتلر خودکشی کرد و تمام... بر کرانه اقیانوس آرام، امّا، ژاپن-زیبای شرق دور- هنوز مقاومت می کرد، پرزیدنت ترومن به چشم بادامی ها اولتیماتوم داد... تسلیم یا نابودی... بامداد 6 اوت یک F29 آمریکایی، پسرک (Little boy) را بر فراز هیروشی, ...ادامه مطلب

  • یک بعد از ظهر سگی سگی...

  • مشغول صحبت بودیم که بحث رسید به او ... با لحن سخیفی گفت: بردنش از این جاهایی که پیرا رو نگه می دارن... چند روزی میشه... بقیه حرفایش را نمی شنوم... چند تلفن کافی است تا مشخصات جایی که او را برده اند پیدا کنم... یک بعد از ظهر به آنجا می روم ... با هزار بدبختی پیدایش می کنم... بیرون از پنجره می توان داخل آن اتاقک حقیر را دید... روی لبۀ تخت نشسته است... سرش پایین است... یک مرد.. شصت و چند سال مردی...چهل سال معلمی ...گچ تخته.یک دایره المعارف متحرک.. ..قامتش انگار کوتاهتر شده است... باورم نمی شود... وارد می شوم... در صورتش حس عجیبی را می توان دید... ترکیبی از چند حس مختلف و متضاد... هنوز ,یک بعد از ظهر پیانویی,یک بعد از ظهر ناخوانده,یک بعد از ظهر پاییزی,یک هفته بعد از لقاح,یک ماه بعد از عمل بینی,یک روز بعد از لقاح,یک روز بعد از قاعدگی,یک هفته بعد از عمل بینی,یک ماه بعد از سقط باردار شدم,يك هفته بعد از لقاح ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها